بازدید امروز : 12
بازدید دیروز : 0
سلام!
حیفم اومد اینو براتون تعریف نکنم.
ما رفته بودیم اصفهان و مامان بابام رفته بودند واسه یکی از دوستاشون هدیه بخرن.خواهرم برای این که جریمه نشیم رفته بود تیریپ پشت فرمون گرفته بود که یه دفعه یه آقایی اومد و گفت:خانوم میشه یه خرده برین جلوتر می خوایم ماشین رو جابجا کنیم. خواهرم هم گفت:ببخشید من بلد نیستم!!!طرف گفت:خب خلاص کن من هل بدم. باز این خواهرم گفت:ببخشید بلد نیستم!!!آقای گفت:آخه تو چه جور راننده ای هستی!ولی خواهرم بازم می گفت که بلد نیست.تو این اوضاع من داشتم از خنده میمردم.بالاخره اون یارو آموزش خلاص کردن داد و کارش درست شد و رفت.بعد طرف دوم اومد گفت:ببخشید خانم میشه یه خرده ماشینو جابجا کنین!خواهرم هم گفت:آره فقط باید هلش بدین!طرف منگ مونده بود دیگه از خنده نمی تونستم سر جام بشینم.طرف وقتی به خودش اومد گفت:باشه. اینا شروع کردن هل دادن و ما خندیدن.
میگم خدا رو شکر که مامان بابا اومدن وگرنه ما تا نیم ساعت دیگه اون سر خیابون بودیم.
لیست کل یادداشت های این وبلاگ